پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۵:۲۰ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه فرهنگی،مذهبی شهدای نیاک

سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی

بایگانی

محبوب ترين ها

پيوندها

مداحان وشعرا

شخصیت های سیاسی ونظامی

شبکه های اجتماعی

۴۶۹ مطلب با موضوع «رهبری انقلاب» ثبت شده است

اربعین جهانی شدوجهانی تر هم خواهدشد

 بخش خبری رهبری انقلاب

 اربعین جهانی شدوجهانی تر هم خواهدشد

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد  و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.


خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز؛ جلسه برای من، یک جلسه‌ی به‌یادماندنی و تاریخی است. آنچه در این جلسه گفته شد، شعری که خوانده شد، مرثیه‌ای که سروده شد، هر کدام یک نشانه‌ی گویایی از عظمت حادثه‌ی کربلا و عظمت حسین‌بن‌علی (سلام‌ الله علیه) است؛ خیلی استفاده کردیم و بهره بردیم. امیدواریم در این سفر به شما برادران عزیز در خانه‌ی خودتان و بین برادران خودتان خوش بگذرد. من چند جمله، چند کلمه یادداشت کرده‌ام که به شما عرض بکنم.


اوّلین کلمه تشکّر است؛ از صمیم قلب، خودم و از طرف ملّت بزرگ ایران تشکّر میکنم، هم از شما موکب‌داران که در ایّام اربعین کرامت را و رحمت و مودّت را به منتهادرجه رسانده‌اید، هم از همه‌ی ملّت بزرگ عراق و هم از مسئولین در دولت عراق که امنیّت را و فضا را و زمینه را فراهم کرده‌اند، هم بخصوص از علمای بزرگوار و مراجع عظام عراق که فضای زیارت را، فضای برادری بین آحاد مردم و بین دو ملّت را فراهم کرده‌اند؛ حقیقتاً جای تشکّر دارد. آنچه برای ما نقل میشود از رفتار شما برادران عزیز عراقی در مواکبِ میانِ راه و رفتار کریمانه‌ی شما با زائران حسینی، چیزهایی است که نظیر ندارد؛ در دنیای امروز این چیزها نظیر ندارد. همچنان که خود راه‌پیمایی اربعین در تاریخ نظیر ندارد، رفتار کریمانه‌ی شما هم حقیقتاً نظیر و شبیهی ندارد. شما کرامت اسلامی و کرامت عربی را در رفتار خودتان و اعمال خودتان نشان داده‌اید و همه به عشق سیّدالشهدا (سلام ‌الله ‌علیه) است، به عشق حسین‌بن‌علی است؛ از روی عشق و علاقه‌ای که به امام حسین دارید، پای زائر امام حسین را شست‌وشو میدهید، بدن او را در خستگی‌های شدید کمک میکنید، مالش میدهید، به او غذا میدهید، به او جای خواب میدهید، چون زائر حسین است. این عشق به حسین‌بن‌علی‌ یک امر استثنائی است؛ شبیه این را در هیچ جا، در هیچ زمان سراغ نداشتیم و نداریم. و امیدواریم خداوند متعال این عشق را در دلهای شما، در دلهای ما روزبه‌روز افزایش بدهد.

البتّه این توفیقی که شما در این زمینه پیدا کرده‌اید هم یک رحمتی از سوی پروردگار است به شما؛ این توفیقی که شما به دست آورده‌اید برای پذیرایی از میهمانان امام حسین (علیه‌السّلام)، خیلی چیز باارزشی است؛ این نعمت الهی است، این رحمت الهی است، این را هم باید قدر دانست و میدانیم که شماها قدر میدانید.

مطلب دوّم در مورد اصل این راه‌پیمایی اربعین است که حقیقتاً یک حادثه‌ی بی‌نظیری است؛ ما نه ‌فقط در دوران خودمان در دنیا، بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماعی، یک چنین حرکتی را هر سال، و هر سال گرم‌تر از سال قبل اتّفاق بیفتد؛ بی‌نظیر است. این حرکت حسینی در گسترش معرفت به امام حسین (علیه ‌السّلام) نقش دارد. اربعین با این حرکتی که عمدتاً بین نجف و کربلا در راه‌پیمایی هر سال به وجود می‌آید بین‌المللی شد؛ چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شد؛ امام حسین (علیه‌السّلام) و معرفت حسینی به برکت این حرکت عظیم مردمی بین‌المللی شد، جهانی شد.

ما امروز احتیاج داریم که حسین‌بن‌علی را به دنیا بشناسانیم؛ دنیای دچار ظلم و فساد و دنائت و لئامت، محتاج معرفت آزادگی حسینی و حرّیت حسینی است. امروز مردم دنیا، جوانهای دنیا، ملّتهای بی‌غرض، برای یک چنین حقیقتی دلهایشان میتپد؛ [اگر] امام حسین (علیه‌السّلام) به دنیا معرّفی بشود، اسلام معرّفی شده است، قرآن معرّفی شده است. امروز با صدها وسیله علیه اسلام و علیه معارف اسلامی تبلیغ میشود؛ در مقابل این حرکت خصمانه‌ی جبهه‌ی کفر و استکبار، حرکت معرفت حسینی میتواند یک‌تنه سینه سپر کند، بِایستد و حقیقت اسلام را، حقیقت قرآن را به دنیا معرّفی کند. منطق حسین‌بن‌علی‌ (علیهما ‌السّلام)، منطق دفاع از حق است، منطق ایستادگی در مقابل ظلم و طغیان و گمراهی و استکبار است. این منطقِ امام حسین است؛ امروز دنیا به این منطق نیازمند است؛ امروز دنیا شاهد حاکمیّت کفر و استکبار و حاکمیّت فساد است، دنیا شاهد حاکمیّت ظلم است؛ این پیام امام حسین، پیام نجات دنیا است؛ حرکت عظیم اربعین این پیام را در دنیا منتشر میکند و به فضل الهی و به حول و قوّه‌ی الهی و به توفیق الهی، این حرکت بایستی روزبه‌‌روز تقویت بشود.

اربعین جهانی شد و جهانی‌تر هم خواهد شد؛ این خون حسین‌بن‌علی است که بعد از ۱۴۰۰ سال دارد میجوشد و روزبه‌روز تازه‌تر میشود، روزبه‌روز زنده‌تر میشود؛ این همان پیام عاشورا است که از حلقوم اباعبدالله و حلقوم زینب کبریٰ (سلام‌ الله ‌علیهما) در نهایت غربت و تنهایی صادر شد و امروز فضای عالم را فرا گرفته است و فرا میگیرد. حسین (علیه‌السّلام) متعلّق به انسانیّت است؛ ما شیعیان افتخار میکنیم که پیرو امام حسین هستیم، امّا امام حسین فقط متعلّق به ما نیست؛ مذاهب اسلامی، شیعه و سنّی، همه زیر پرچم امام حسین هستند. در این راه‌پیمایی عظیم حتّی کسانی که متدیّن به اسلام هم نیستند شرکت میکنند و این رشته ادامه خواهد داشت ان‌شاء‌الله؛ این یک آیت عظمایی است که خدای متعال دارد نشان میدهد. در روزگاری که دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامی با انواع و اقسام ابزارها و وسایل، با پول، با سیاست، با سلاح علیه امّت اسلامی دارند کار میکنند، خداوند متعال ناگهان حادثه‌ی راه‌پیماییِ اربعین را این ‌جور عظمت میدهد، این‌ جور جلوه میدهد. این آیت عظمای الهی است، این نشانه‌ی اراده‌ی الهی بر نصرت امّت اسلامی است، این نشان میدهد که اراده‌ی خدای متعال  بر نصرت امّت اسلامی تعلّق گرفته است.

مطلب سوّم که به شما برادران عزیز عرض میکنم این است که این مراسم را هر چه میتوانید و هر چه میتوانیم، باید پُربارتر و معنوی‌تر کنیم؛ معنا و مضمون این مراسم را باید روزبه‌روز بیشتر کنیم؛ اهل فکر، اهل فرهنگ، اهل اقدام فرهنگی و فکری، برای این حرکت عظیم بنشینند برنامه‌ریزی کنند. امروز هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدّن اسلامی نوین باشد؛ ما امروز این را میخواهیم. ملّتهای اسلامی ظرفیّتهای عظیمی دارند که اگر از این ظرفیّتها استفاده شود، امّت اسلامی به اوج عزّت خواهد رسید؛ ما باید به این بیندیشیم، به این فکر کنیم؛ ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی ما است.

امروز بحمدالله ملّتهای اسلامی بیدار شده‌اند. ملّت عراق یک ملّت بزرگ است، یک ملّت باعزّت است، یک ملّت بافرهنگ است، یک ملّت با عزم و اراده است. جوانهای عراقی در این قضایای چند سال اخیر نشان دادند که این قدرت را دارند که از ملّتشان و از کشورشان در مقابل توطئه‌های جهانی محافظت کنند؛ این خیلی باارزش است. جوانهای عراقی توانستند بزرگ‌ترین توطئه‌ی داخلی را که میتوانست به جنگ داخلی منتهی بشود، در عراق از بین ببرند و نابود کنند. توطئه‌ی داعش و تکفیری‌ها، توطئه‌ی کوچکی نبود؛ پولها خرج کرده بودند، برنامه‌ها ریخته بودند برای اینکه عراق را که یک کشور اصلی عربی و اسلامی است، تبدیل کنند به میدان جنگ داخلی و شیعه و سنّی را به جان هم بیندازند؛ جوانهای عراقی با فتوای مرجعیّت معظّم عراق توانستند سینه سپر کنند و این توطئه را خنثی کنند؛ این کار کمی نبود، کار کوچکی نبود. ملّت بزرگ عراق میتواند کشور خود را به اوج عزّت برساند؛ این ظرفیّتها بایستی به منصّه‌ی عمل و ظهور برسد. اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی -ظرفیّت عراق، ظرفیّت ایران، ظرفیّت کشورهای دیگر منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا- بر روی هم مجتمع بشود، اگر این ظرفیّتها به هم برسند، این دستها در هم گره بخورند، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ تمدّن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راه‌پیمایی اربعین میتواند یک وسیله‌ی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.

از دَه‌ها کشور در راه‌پیمایی اربعین شرکت میکنند و میهمان مردم عراق میشوند، سعی کنیم در این راه‌پیمایی پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم؛ پیوند بین عراقی و غیر عراقی، پیوند بین شیعه و سنّی، پیوند بین عرب و فارس و تُرک و کُرد؛ این پیوندها مایه‌ی سعادت است، این پیوندها آیت رحمت پروردگار است. دشمن سعی در تفرقه دارد که نتوانسته است و به حول و قوّه‌ی الهی نخواهد توانست. ما -ایران و عراق- دو ملّت هستیم متّصل به یکدیگر؛ تن‌های ما، دلهای ما، جانهای ما به یکدیگر متّصل است؛ آنچه این اتّصال را ایجاد کرده است، ایمان بِالله و محبّت به اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام) است، محبّت به حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) است؛ روزبه‌روز هم این زیاد خواهد شد ان‌شاءالله. دشمنان توطئه میکنند امّا توطئه‌ی دشمنان اثری نخواهد کرد. از شروع انقلاب اسلامی تا امروز، چهل سال است که آمریکا و اذناب آمریکا و دستیاران آمریکا و مزدوران آمریکا علیه جمهوری اسلامی نقشه میکشند، فعّالیّت میکنند، پول خرج میکنند، تهدید میکنند، تحریم میکنند؛ به کوری چشم آنها جمهوری اسلامی در این چهل سال از یک نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۲) ان‌شاءالله این شعاری(۳) که شما میدهید علیه آمریکا، علیه رژیم صهیونیستی، علیه دشمنان و مستکبرین، در آینده‌ی نه چندان دوری تحقّق پیدا خواهد کرد و ان‌شاءالله شما موفّق خواهید شد.
من مجدّداً تشکّراتخودم را عرض میکنم و به شما عرض میکنم ملّت ایران با همه‌ی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی(۴) را به یاد می‌آوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».(۵)

والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام احمد مروی (تولیت آستان قدس رضوی) مطالبی بیان کرد. همچنین، تعدادی از موکب‌داران عراقی و خطبا و شاعران و مدّاحان به ایراد سخن، قرائت شعر و مرثیه و ذکر مصیبت پرداختند.
۲) سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۲۴؛ «... ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.»
۳) شعار «الموت لامریکا» و «الموت لاسرائیل» از سوی حضّار
۴) ابوالطّیّب متنبّی (از شاعران بزرگ عرب)
۵) اگر شخص کریم را اکرام و احترام کنی، مالک او میشوی.

مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل

 رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل

رهبر انقلاب اسلامی استثنائی بودن روز مباهله را در «اهمیت ابلاغ حقیقت» و نقش ممتاز آن در «تمایز جبهه‌ی حق و باطل» می‌دانند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز واقعه‌ی مباهله -۲۴ ذی‌الحجه- فرازی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را که به تبیین اهمیت این موضوع پرداخته‌اند، منتشر می‌کند.

متن این سخنان که در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۳۸۸ بیان شده، به شرح زیر است:
«روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «وَ اَنفُسَنا و اَنفُسَکُم» در آن هست؛ «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه می‌آورد برای محاجّه‌ای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را -که برادر و جانشین خود هست- بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان‌دهنده‌ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ می‌آورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هرکدام بر حق بودیم، بماند، هرکدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی.»

داستان مصور | گنجینه سحر

 رهبری انقلاب

داستان مصور | گنجینه سحر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۰۲ در ابتدای درس خارج فقه به بیان شرح حدیثی درباره «نماز شب» پرداختند و داستانی در این زمینه نقل کردند که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را در قالب داستان مصور منتشر می‌کند.

۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «غدیر»

 رهبری انقلاب

۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «غدیر»

به مناسبت فرارسیدن عید غدیر و تعیین امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به عنوان امام و ولی جامعه‌ی اسلامی از سوی پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR جملات برگزیده از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را درباره مسأله‌ی «غدیر» منتشر می‌کند.

 
* عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه‌ی اعیاد بالاتر است. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

* تکلیف امت اسلامی در زمینه‌ی هدایت و حکومت، در حادثه‌ی غدیر معیّن شده است. ۱۳۸۸/۰۹/۱۵

* حادثه و واقعه‌ی غدیر نشانه‌ی عظمت و جامعیت اسلام است. ۱۳۸۵/۱۰/۱۸

* عید مبارک غدیر، عید بزرگ خداوند و یکی از مقاطع بسیار مهم و تعیین‌کننده در تاریخ اسلام است. ۱۳۸۳/۱۱/۱۰

* غدیر یک مساله‌ی اسلامی است؛ یک مساله‌ی فقط شیعی نیست. ۱۳۷۹/۰۱/۰۶


* مساله‌ی غدیر با این مضمون والا متعلق به همه‌ی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایت‌الله است. ۱۳۸۱/۱۲/۰۱

* غدیر روزی است که دشمنان از دین شما مایوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مایوس کرد؟ قضیه‌ی رهبری جامعه‌ی اسلامی؛ قضیه‌ی نظام حکومت و امامت در جامعه‌ی اسلامی. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

* ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه و قاعده است. یک قاعده‌ای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماه‌های آخر عمر، قاعده‌ی امامت و ولایت را وضع کرد. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

* بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها، قدرتمندی‌ها و قدرت‌مداری‌ها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعده‌ی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

* پیغمبر ۲۳ سال مجاهدت میکند، این چه حادثه و عارضه‌ای است که اگر نباشد، همه‌ی اینها [گویی‌] نیست «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰

* اینکه در آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی مائده میفرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»، تصریح به همین معناست که این نعمت - نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعه‌ی بشریت - آن وقتی تمام و کامل میشد که نقشه‌ی راه برای بعد از پیغمبر هم معین باشد. ۱۳۸۵/۱۰/۱۸

* دو حقیقت، یعنى حقیقت نصب امیرالمومنین به‌عنوان امامت بعد از پیغمبر، و مسئله‌ى پرداختن به حکومت و سیاست و امامت و اداره‌ى امت بعد از پیغمبر، در مسئله‌ى غدیر وجود دارد. ۱۳۹۳/۰۷/۲۱

* اعتقاد به غدیر، ولایت و امامت، که رکن اصلی مذهب شیعه است، باید مثل بقیه مباحث مهم کلامی، مایه‌ی اختلاف بین مسلمانان نشود. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸


* حقیقتاً مسلمین عالم می‌توانند از همین حادثه غدیر، وسیله‌ای برای رشد و هدایت وافی و کامل همه‌ی جهان اسلام پیدا کنند. هیچ کس هم وقوع این حادثه و صدور آن کلمات را از نبی مکرم اسلام منکر نشده است. ۱۳۷۵/۰۲/۱۸

* در نگاه تاریخی به اسلام و در تحلیل تاریخی حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر یک ضرورتی بود که اگر آن‌چنان که تدبیر شده بود؛ عمل می‌شد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض می‌شد. ۱۳۸۴/۱۰/۲۹

* مسئله‌ی غدیر جزو مسائلی است که در پیرامون آن فکر کردن، امروز به جامعه‌ی اسلامی و بخصوص به مردم و کشور ما خیلی کمک میکند برای اینکه راه درست حرکت را گم نکنند. ۱۳۸۷/۰۹/۲۷

* مسئله‌ی غدیر، مسئله‌ی ایجاد یک شاخص و معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص و معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومی امت را معین کنند. ۱۳۸۸/۰۹/۱۵

* شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸

* اگر ما میگوییم «اتّحاد اسلامی» و پایش هم می‌ایستیم نباید تصوّر شود که این مفهومِ مهم، مترقّی، اصلی و نجاتبخش اسلامی، یعنی مفهوم ولایت و غدیر را فراموش خواهیم کرد. موضوع غدیر نباید فراموش شود. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸

* آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله‌ى غدیر است. ۱۳۹۳/۰۷/۲۱

پیام رهبری انقلاب به اعضای گروه‌های جهادی و بسیج سازندگی

 بخش خبری رهبری انقلاب

پیام رهبری انقلاب به اعضای گروه‌های جهادی و بسیج سازندگی

در پی دیدار جمعی از اعضای گروه‌های جهادی جوان با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۰ مردادماه ۹۸، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فردای آن روز در پیامی خطاب به اعضای گروه‌های جهادی و بسیج سازندگی، ۹ نکته را به این جوانان توصیه کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسمه‌تعالی

جوانان عزیز گروه‌های جهادی و بسیج سازندگی!
افزون بر چند کلمه‌‌ای که دیشب حضوراً گفته شد:(۱)

 اوّلاً: کارتان با ارزش است؛ سپاس امثال من حقّ آن را ادا نمیکند؛ سپاس خدا نصیبتان باد، شکرالله مساعیکم.

 ثانیاً: کار جهادی، به معنی کار برخاسته از ایمان و به کارگیرنده‌ی هر چه بیشتر از ظرفیّت وجودی انسان است؛ و این دو هیچ یک، نقطه‌ی پایان ندارد؛ پس کار جهادی امروز شما میتواند ده‌ها و صدها برابر، کیفیّت و ارتقا و گسترش یابد.

 ثالثاً: ارتقای فکری و عملی جهادگران -که گزارش آن را دادید- آنها را از خدمت‌رسانی‌های ابتدایی و یَدی، غافل و دور نکند. تعمیر دیوار و بام و خانه‌ی آن پیرزن روستایی، به شما و کارهای بزرگتان برکت و نورانیّت میبخشد.

 رابعاً: شعار «خدمت‌رسانی برای تحقّق عدالت و پیشرفت» را همگانی کنید. منظومه‌ی معرفتی اسلام در این‌باره را که مشتمل بر صدها درس از لزوم انفاق و لزوم تعاون در بِرّ و تقوا و لزوم نفع رساندن به مردم و لزوم قیام به قسط و امثال اینها است، در برابر میلیون‌ها جوان کشور بگذارید.

 خامساً: جهادِ خدمت‌رسانی پیش از سود رساندن به گیرنده‌ی خدمت، به خود خدمت‌رسان سود میرساند. دل کندن از بهره‌های شخصی برای بهره رساندن به دیگران، دل را روشنی و ذهن و اندیشه را ارتقا و اراده را قوّت میبخشد و فراتر از همه، رضای الهی را جلب میکند. این را با قول و عمل خود به کسانی که هنوز قدم در وادی خدمت‌رسانی نگذاشته‌اند، نشان دهید.

 سادساً: در محیط خدمت‌رسانی با اخلاق نیکو و عمل مؤمنانه، اجتناب از محرّمات، تقیّد به مستحبّات، فضای پیرامون خود را آکنده از عطر ایمان و عمل صالح کنید.
سابعاً: حتماً خودِ مردم منطقه‌ی خدمت‌رسانی، به ویژه جوانان را در کار خدمت‌رسانی شریک کنید؛ این نیز خدمتی بزرگ به آنها است.

 ثامناً: به ارتباط گروه‌های جهادی با یکدیگر و ارتباط آنها با دستگاه‌های قادر بر پشتیبانی بپردازید؛ بی‌آنکه دچار ارتباط‌های اداری مرسوم و دست‌وپاگیر شوید.

 تاسعاً: کارهای خود، پیشرفتهای خود، موفّقیّتهای خود، توانایی‌های روزافزون خود را به‌شکل هنرمندانه به اطّلاع همگان برسانید. نشان دهید که جهادِ موفّق شما که فقط بر گوشه‌‌ای از ظرفیّتهای انسانی کشور متّکی است، چقدر زیبا و شوق‌انگیز است.

صلوات و سلام خدا بر روح مطهّر حضرت امام ابی‌جعفرالجواد (سلام االله علیه).
جمعه ۳۰ ذی‌قعده
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
سیّدعلی خامنه‌ای

بیانات رهبری انقلاب در ابتدای درس خارج فقه درباره گذرا بودن دنیا

 رهبری انقلاب سبک زندگی

بیانات رهبری انقلاب در ابتدای درس خارج فقه درباره گذرا بودن دنیا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ به شرح حدیثی از امام باقر علیه‌السلام درباره گذرا بودن دنیا پرداختند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت امام باقر علیه‌السلام متن و فیلم این شرح حدیث را منتشر میکند.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و‌ آله ‌الطّاهرین و لعنة ‌الله علی اعدائهم اجمعین.
یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَی‌ءِ الظِّلالِ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِهِ الصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر.(۱)
دنباله‌ی آنچه حضرت باقر(سلام‌ اللّه ‌علیه) به جابر درباره‌ی دنیا فرمودند [این است:]

یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَی‌ءِ الظِّلال
 [عمر] مثل سایه است؛ فَیء، آن سایه‌ی بعد از زوال [روز] را میگویند. همچنان که این سایه اعلام پایان روز است و هر لحظه به لحظه‌ای که این سایه طولانی میشود، نشان میدهد که روز دارد تمام میشود. این عمر ما هم همین جور است. اینجا «دنیا» یعنی عمر من و شما که مثل همین سایه است؛ هر چه این سایه طولانی‌تر میشود، معنایش این است که به آن آخِر داریم نزدیک‌تر میشویم. بعضی‌ها از اینکه سالِ گذشته تمام شد، سال نو شروع شد، خوشحال میشوند؛ خب، عیبی هم ندارد، چون عید است و خوشحالی اشکال ندارد امّا توجّه به این نکته هم لازم است: سال که تمام میشود، یعنی عمر ما تمام میشود؛ [در واقع] این عمر ما است که دارد به پایان میرسد، به این توجّه باید کرد. پیر و جوان هم ندارد؛ البتّه احتمال سر رسیدن اجل در مورد افراد پیر و مسن قهراً بیشتر است امّا جوانها هم هستند. ما در همین بحث خودمان، جمع خودمان بعضی جوانها را داشتیم که سالهای زیادی از سنین کنونیِ ما کمتر بودند، از دنیا رفتند؛ به این باید توجّه کرد که هر چه میگذرد، در واقع دارد به آن انتها نزدیک میشود.

لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِه
 بعد فرمود کلمه‌ی لااله‌الّااالله [یعنی] کلمه‌ی توحید، اعزاز اهل دعوتِ لااله‌الّااالله است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه وقتی شما میگویید لااله‌الّااالله، عبودیّت غیرخدا را نفی میکنید. مشکل اساسی مردم در طول تاریخ، عبودیّت غیر خدا بوده؛ [مثل] بنده‌ی فرعون‌ها بودن؛ الان هم همین جور است: بنده‌ی پول، بنده‌ی مقام، بنده‌ی شهوت، بنده‌ی قدرتهای بزرگ. وقتی شما میگویید لااله‌الّااالله، یعنی من فقط یک معبود دارم؛ نه پول را عبادت میکنم، نه مقام را عبادت میکنم، نه امپراتور را عبادت میکنم، نه فرعون را عبادت میکنم. عبادت هم صرفاً این نیست که انسان تقدیس بکند طرف را؛ نه، ممکن است اصلاً قبول هم نداشته باشد در دلش آن را، امّا عبادتش بکند! عبادت یعنی اطاعت کردن با همه‌ی وجود؛ این عبادت است. پس وقتی که ما میگوییم لااله‌الّااالله، در واقع داریم یک مایه‌ی عزّت را برای خودمان تأمین میکنیم؛ یعنی «وَالاَغلـّْلَ الَّ‌تی کانَت عَلَیهِم»،(۲) خودمان را از این اغلال داریم رها میکنیم.

اَلصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاص
 بعد فرمود نماز هم این خصوصیّتها را دارد که اوّلاً تثبیت اخلاص است، یعنی برای خدا کاری انجام دادن؛ چون نماز، ذکر خالص خدا است و هیچ چیزی مخلوطش نیست و از اوّلی که انسان تکبیرة‌الاحرام را میگوید، مشغول ذکر الهی است؛ [البتّه] اگر توجّه و حضور داشته باشد؛ حالا ما که حواسمان گاهی پرت بشود که هیچ؛ آن کسی که حضور قلب دارد و خود را حاضر در مقابل خدای متعال میداند، [نماز او] یکسره ذکر خدا است؛ هم با لفظ، هم با عمل. ایستادن در مقابل خدا، رکوع کردن در مقابل خدا، سجودکردن در مقابل خدا، دست بلندکردن به دعا در مقابل پروردگار، ذکر خالص است و اخلاص را در دل انسان زیاد میکند. این یک [مطلب].

وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر
 کبر را هم از انسان [دور میکند؛ چون] انسان به خاک می‌افتد دیگر. البتّه حواسمان جمع باشد که در این نمازهایی که میخوانیم، بخصوص حالا بعضی‌ها از ماها که مثلاً فرض کنید امام جماعتیم و یک جمعیّتی پشت سرمان نماز میخوانند، این از آن حالتِ به اصطلاح به خود گرفتن عنوان، آن حالتِ اَشِر و بَطَر(۳) خارج بشود؛ لَم اَخرُج اَشَراً وَ لا بَطَرا؛(۴) در حال نماز، انسان گاهی اوقات تصوّر کند که حالا این منم که دارم میخوانم و همه‌ی این پانصدنفر، هزار نفر، ده هزار نفر پشت سر من [هستند]؛ این حالت به وجود نیاید. اگر این طور شد خودِ این مؤیّد کبر است؛ اگر این حالت نبود، آن وقت ضدّ کبر است؛ برای خاطر اینکه تعظیم است، تکریم است، به خاک افتادن است.
 
۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۲۹۶؛ «ای جابر!  عمر مانند سایه گذرا است؛ کلمه‌ی توحید، مایه‌ی عزّت اهل توحید است؛ نماز تثبیت‌کننده‌ی اخلاص و دورکننده‌ی کبر است.»
۲) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷؛ «... و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمىدارد ...»
۳) تکبّر، غرور، خودپسندی
۴) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۷۱

انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیه‌السلام و سازماندهی تشکیلات پنهانی تشیع

 رهبری انقلاب

انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیه‌السلام و سازماندهی تشکیلات پنهانی تشیع

امام باقر علیه‌الصلاةوالسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همه‌ی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد. (۱۳۶۷/۶/۲۵) همین‌که افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب ‌خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامه‌ی تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی ‌پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود. (۱۳۶۶/۵/۹)

در این هوا هوس نمی‌گنجد

 رهبری انقلاب ویژه نامه شهدا

در این هوا هوس نمی‌گنجد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.» ۱۳۸۳/۱۰/۲۳
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ۱۵ مرداد سالروز شهادت شهید عباس بابائی، لوح «در این هوا هوس نمی‌گنجد» را منتشر میکند.

خطبه‌‌های نماز جمعه در مسجد آل الرسول(ص) ایرانشهر

 بخش خبری رهبری انقلاب

خطبه‌‌های نماز جمعه در مسجد آل الرسول(ص) ایرانشهر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بهار سال ۱۳۵۷ را همچنان در تبعید از سوی رژیم پهلوی در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان سپری میکردند.
روحانی مبارز و تبعیدشده از مشهدالرضا(علیه‌السلام)، برای ایجاد یک پایگاه مدهبی جهت انجام فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی، مسجد آل‌الرسول(صلوات‌الله‌علیهم) ایرانشهر را که تقریباً به صورت متروک و نیمه‌کاره در آمده بود و تنها در بعضی ایام سال مانند دهه‌ی اول محرم فعالیت‌هایی در آن میشد، احیاء کرده بودند. هنوز یک ماهی نگذشته بود که آیت‌الله خامنه‌ای برای تشدید فعالیت‌های سیاسی در قالب‌های مذهبی و دینیِ مورد علاقه‌ی مردم، ایده‌ی برگزاری جدیِ نماز جمعه را در همان مسجد مطرح کرد. ایده‌ای که بلافاصله با پیگیری‌های خود ایشان محقق شد و رفته رفته مردم ایرانشهر هم از آن استقبال کردند. ۲۲ اردیبهشت ۵۷، یکی از آدینه‌هایی بود که در آن دوران آشوب و هیجان، نماز جمعه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد آل الرسول ایرانشهر اقامه و خطبه‌هایی در وصف شرایط کشور ایراد شد. همزمانی این جمعه با ایام چهلم شهدای قیام مردم یزد در نهم و دهم  فروردین ۵۷، باعث شد که در بخشی از خطبه‌ها، خطیب جمعه به حوادث آن شهر و کشتار و سرکوب بیرحمانه‌ی مردم اشاره داشته باشد. آن روزها، در عین حال که وضع مراکز اصلی کشور و شهرهای بزرگ، نا آرام بود و فشار و اشراف ساواک و نیروهای امنیتی بر مبارزان بیشتر شده بود، اما آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌ها صریح تر و به صورت عمومی از شرایط کشور و مبارزات سخن گفتند. ایشان در خطبه اول، اتحاد دین و سیاست را، به عنوان توجیه و مبنای ایدئولوژیک مبارزات تبیین کرد و در حطبه دوم، اسلام، به عنوان هدف این مبارزات و مجاهدت‌های مردم در سراسر کشور، از سوی آیت‌الله خامنه‌ای معرفی شد.



به مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد برگزاری اولین نماز جمعه در دوران انقلاب اسلامی ایران در پنجم مرداد ۱۳۵۸، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، متن و صوت خطبه‌های نماز جمعه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در چهلم شهدای قیام مردم یزد را که در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی(۱۳۵۷/۲/۲۲) در مسجد آل‌الرسول(ص) ایرانشهر در دوران تبعید ایشان ایراد شده است، برای اولین بار منتشر می‌کند.


بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله‌ ربّ العالمین احمده حمداً متواتراً بتواتر آلائه و متواصلاً بتواصل نعمائه اشهد ان لا اله الّا الله‌ کما شهد بذلک رسله و شهدت بذلک ملائکته.

... دین مقدّس اسلام، فقط دنیا و آخرت مردم را و زندگى مادّى و معنوى انسان را از راه برنامه‌هاى هماهنگ، به سعادت و صلاح میرساند. چنین نیست که اسلام فقط آخرت مردم را آباد کند و کارى به کار دنیاى مردم نداشته باشد. از جمله‌ى تهمت‌هاى بسیار ناجوانمردانه‌اى که دشمنان اسلام و دشمنان دین بر این آئین مقدّس وارد کرده‌اند، یکى این است که گفته‌اند دین اسلام فقط به امور اخلاقى و معنوى میپردازد و به دنیاى مردم کارى ندارد. این تهمتى است که اکنون چند قرن است که دشمنان و استعمارگران و در کنار استعمارگران، مستبدّان و خودکامگان از آن بهره میبرند و استفاده میکنند. به مردم مسلمان تفهیم میکنند که باید فقط به فکر اخلاق خود و به فکر آخرت خود باشند؛ مسائل جهانى، مسائل سیاسى، مسائلى که مربوط به ارتباطات عظیم بین‌المللى است، به آنها ارتباطى ندارد و هستند کسانى که براى آنها تصمیم بگیرند و براى خود عمل کنند.

در حالى‌ که دین مقدّس اسلام برعکس این تصوّر، نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که اینها گفته‌اند و میگویند. اسلام، دین زندگى است. در اسلام همان اندازه که مسائل معنوى و اخلاقى هست، مسائل سیاسى و دنیایى هست. به همان اندازه که نماز اهمّیّت دارد، جهاد در راه خدا اهمّیّت دارد. در نماز به همان اندازه که انسان باید به سوى خدا برود، باید به همان اندازه کین(۱)  و کید دشمنان خدا را هم بفهمد و در مقابل آنان جبهه بگیرد. چنین نیست که انسانِ مسلمان اگر نماز بخواند و عبادت کند و در کنج خلوتگاه محراب بنشیند، مسلمانى خود را کامل کرده باشد. مسلمان اگر میخواهد مسلمان کاملى باشد، به امور دنیا هم باید بپردازد، سیاست هم باید بفهمد، در سیاست هم باید مداخله کند.

به ما میگویند دین از سیاست جدا است؛ اسلام میگوید دین و سیاست یکى است، سیاست جزء دین است، جزو احکام دین است؛ مهم‌ترین بخش فقهِ ما، بخش سیاسات است. به قول یکى از مراجع عظیم تقلیدِ گذشته-رحمةالله‌‌علیه- مُعظَم(۲) دین را سیاسات تشکیل میدهد. احکام حکومت، مقرّرات مربوط به حاکم، وظایف حاکم در مقابل مردم، وظایف مردم در مقابل حاکم، قضاوت درباره‌ى اینکه چگونه انسانى میتواند حاکم باشد و صلاحیّت این منصب را دارد و چگونه انسانى این صلاحیّت را ندارد، اینها همه مسائل فقه اسلام است؛ مجتهد همچنان که احکام صلات و صیام و زکات را استنباط میکند، اینها را هم باید استنباط بکند.

و یکى از مهم‌ترین مباحث فقه ما بحث ولایت است، یعنى بحث حکومت. امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌ و سلامه علیه) بخش مهمّى از خطبه‌ها و نامه‌هاى خود را که در نهج‌‌البلاغه گرد آمده است، به مسئله‌ى حکومت اختصاص داده است؛ براى حاکم، معیارهایى بیان میکند؛ به مردم مسلمان میفهماند که باید چگونه حاکمى بر مردم مسلمان حکومت کند و این حق از آنِ کیست. و وقتى حاکمى با این شرایط بر مردم مسلمان حکومت کرد، وظیفه‌ى مردم در مقابل او چگونه است. وَ اَعظَمُ مَا افتَرَضَ اللهُ سُبحانَهُ مِن تِلکَ الحقوقِ حَقُّ الوالی عَلَى الرَّعیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعیَّةِ عَلَى الوالی؛ در میان حقوق گوناگون حقّ پدر به فرزند، حقّ فرزند به پدر، حقّ زن و شوهر با هم، حقّ برادران مسلِم با هم، از همه مهم‌تر و از همه بزرگ‌تر، حقّ متقابل حاکم و رعیّت است؛ بزرگ‌ترین حقوق این حق است. فَریضَةٌ فَرَضَ اللهُ‌ سُبحانَهُ لِکُلّ؛ فریضه‌اى است که بر گردن هر یک در مقابل دیگرى خداى متعال قرار داده است. وقتى مردم مسلمان این حقوق را مراعات کردند، حاکم به حقّ خود در محکومین و در رعیّت رسید، و محکومین حقّ خود را در دست حاکم و سیاست حاکم به دست آوردند، آن ‌وقت نتیجه چه میشود؟ فَجَعَلَها نِظاماً لِدُنیاهُم وَ عِزّاً لِدینِهِم؛ وقتى حاکم و محکوم، حقوق متقابل یکدیگر را مراعات کردند، دنیاى آنان انتظام پیدا میکند، از حالت آشفتگى بیرون مى‌آید، وضع اقتصادى و اجتماعى سامان پیدا میکند. و عِزّاً لِدینِهِم؛ دین آنان، فکر آنان، ایدئولوژى حاکم بر اجتماع آنان، عزّت پیدا میکند.

امروز اگر مسلمانان عالَم به اسلام عمل میکردند، جامعه‌ى خود را به وسیله‌ى اسلام -نه به وسیله‌‌ى مکتبى دیگر- نوسازى و بازسازى میکردند، جامعه‌ى اسلامى کافى بود که همه‌ى مردم دنیا را به اسلام بکشاند، کافى بود که مردم را به گرویدن به اسلام تشویق کند، که «صد گفته چون نیم‌ کردار نیست»(۳)...
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، تو را سوگند میدهیم ما را با معارف اسلامى و معارف علوى آشنا بگردان.

اعوذ بالله‌ من الشّیطان الرّجیم، بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. قُل یاَایُّهَا الکافِرونَ. لا اَعبُدُ ما تَعبُدونَ. وَلا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُدُ. وَ لا اَنَا عابِدٌ ما عَبَدتُم. وَلا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُدُ. لَکُم دینُکُم وَلِیَ دین.(۴)
 
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
قال علىّ (علیه ‌السّلام): فلَولا حُضورُ الحاضِرِ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلومٍ لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلَى غارِبِها وَ لَسَقَیتُ آخِرَها بِکَأسِ اَوَّلِها وَ لَاَلفَیتُم دُنیاکُم هَذِهِ اَزهَدَ عِندى مِن عَفطَةِ عَنز.(۵)

امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌ و سلامه علیه) آنچه را که گفته است عمل کرده است. بعد از آنکه مردم مسلمان گِرد خانه‌ى آن حضرت را گرفتند و تصدّى مقام حکومت را از او خواستند، علىّ‌بن‌ابى‌طالب بر سر یک دوراهى‌اى قرار گرفت: از طرفى بى‌اعتنائى او به همه‌ى زیورهاى زندگى؛ همه‌ى آن جلوه‌هایى که در دنیا براى مردم دنیا جاذبه دارد، براى او ندارد؛ مردم قتل میکنند براى قدرت، جنایت میکنند به خاطر قدرت، دروغ و فریب و ریا در راه قدرت براى آنها کارهایى است روا و جایز، امّا قدرت در نظر امیرالمؤمنین به خودى خود یک چیز کم‌ارزش است. با نظر کم‌ارزش [به آن] نگاه میکند، او را تحقیر میکند، او را پس میزند.

امّا از طرف دیگر، امیرالمؤمنین مىبیند اینجا حقّ انسانها مطرح است؛ اگر او زمام امور را به دست نگیرد، چه ‌کسى زمام را به دست خواهد گرفت و چه ‌کسى انسانها و مسلمانها را زنده خواهد کرد؟ چه‌ کسى تبعیض و اختلاف طبقاتى را از بین خواهد برد؟ چه ‌کسى اموال غصب‌شده را از غاصبان خواهد گرفت و به مغصوبان پس خواهد داد؟ چه ‌کسى با ستمگران خواهد جنگید؟ چرا این حقّ عظیم انسانها را ندیده بگیرد؟ لذاست که حکومت را قبول کرد. میگوید: لَولا حُضورُ الحاضِر، اگر نه این بود که مردم به طرف من آمدند؛ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر، و براى من مسلّم شد که یاورانى خواهم داشت؛ وَ ما اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماء، اگر نه این بود که خدا از دانایان و آگاهان پیمان گرفته است. دست آنها را بسته -آنهایى که نمیدانند، معاقب نیستند به قدر آنان که میدانند؛ واى بر آن کسانى که میدانند و بر طبق تکالیفشان عمل نمیکنند! یکى از بزرگ‌ترین تکالیف دانایان این است که آنهایى را که نمیدانند ارشاد کنند تا همه بدانند؛ اسلام این را میخواهد؛ اسلام میخواهد آنکه نمیداند به وسیله‌ى آنکه میداند آگاه بشود تا همه بدانند و ناگهان عالَم اسلام و جامعه‌ى اسلام، همه با هم عمل کنند و پیش بروند؛ بر نادان نمیبخشاید از آنکه چرا نادان مانده است، بر دانا بیشتر نمی‌بخشاید که چرا عمل نکرده است و چرا نادان را آگاه نساخته است- خدا بر دانایان و آگاهان چه عهدی گرفته؟ اَلّا یُقارّوا، خوب گوش کنید، اَلّا یُقارّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ دو کلمه است: خدا بر مردمان دانا و آگاه پیمان گرفته که بر سیریِ ستمگر و گرسنگى مظلوم صبر نکنند. همه‌ى آگاهان عالَم، همه‌ى عالمان عالَم، همه‌ى دانایان موظّفند که به این تکلیف عمل کنند؛ این کلام امیرالمؤمنین است.

امیرالمؤمنین میگوید من حکومت را قبول کردم به خاطر همین پیمان؛ خدا از من پیمان گرفته، خدا مرا مجبور میکند که صبر نکنم، ساکت ننشینم؛ خدا از من میخواهد که من ظالم را سیر و مظلوم را گرسنه تحمّل نکنم، اجازه ندهم که بعضى بر بعضى ستم کنند. با این‌جور اقتضاء حکومت را قبول میکند امیرالمؤمنین. میگوید اگر این نبود، لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلَى غارِبِها؛ ریسمان خلافت را روی پشتش می‌انداختم، او را رها میکردم که براى خودش هر جا رفت برود؛ این روش امیرالمؤمنین است.

ما مردم باید بدانیم که شیعه‌ى على مسئولیتش از همه بیشتر است؛ چرا؟ چون رهبرى، این چنین آگاه داشته، چون همه ‌چیز به او گفته شده است. ادّعاى شیعه بودن، خود مسئولیّتى دارد. آن کسانى که مدّعى پیروى ائمّه هستند، مسئولیّت بزرگ‌ترى دارند و عالِمان‌شان مسئولیّت سنگین‌ترى. چگونه میتوان دَم از اسلام زد و زندگى فردى و اجتماعى را طبق اسلام و با احکام اسلام تطبیق نکرد؟ چگونه میتوان مدّعى پیروى على بود و حقایق را ندانست و نگفت؟ لذاست که علماى تشیّع، آگاهان، دانایان، آن کسانى که به راستى شایستگى نام جانشین و پیرو على را داشتند، در طول تاریخ هر جا نگاه میکنید، اینها را در مقابل قدرتهاى مسلّط و ستمگر مى‌بینید. از زمان ائمّه‌ى هدىٰ (علیهم‌‌السّلام) چنین بوده است تا روزگار ما، تا امروز. آن قدرتى که در مقابل کجى و نابسامانى ایستاده است در طول تاریخ و امروز هم مى‌ایستد، قدرت علم، قدرت آگاهى مذهبى، قدرت پیروى از قرآن است و بس. آن جامعه‌هایى که دین را دارند و قرآن را دارند، مخصوصاً على را دارند، آن جامعه‌ها بهتر و رساتر و مستحکم‌تر و مسلّح‌ترند در مقابل نابسامانى‌ها و کجى‌ها. اگر در جامعه کجى و نابسامانى هست، هر جا که کجی و نابسامانی است -هر گوشه‌اى از زوایاى جامعه- آن گوشه از دین به همان نسبت فاصله دارد. آن گوشه از آنِ دین نیست.

جامعه‌ى ما، مملکت ما، محیط ما، ما مردمى که مدّعى هستیم که شیعه‌ایم و پیرو على، چقدر به احکام علوى نزدیک است؟ چقدر در آن عدالت و قسط هست؟ چقدر در او آزادی بیان هست؟ چقدر انسان متفکّر و آگاه، حق دارد که بیندیشد و اجازه دارد که بگوید؟ امروز در همین زمان هم علماى بزرگ ما در ایران، در خارج ایران، مراجع عظیم تقلید و علماى بزرگ، همه همین را میگویند؛ سخن آنها در مقابل هیئت حاکمه‌ى ایران، امروز همین است.

 این حوادث اخیر را شنیده‌اید؛ این حوادثى است که باید در نماز جمعه مطرح بشود؛ جزو فرائضى است که خطیب باید بگوید؛ ملزم است که افکار را در جریان بگذارد. من حرف تازه‌اى در این زمینه ندارم. خبر جدیدى که شما ندانید ندارم. آنچه من میدانم همان چیزى است که همه میدانید: غوغاست، اعتراض است. سخن از این است که مردم نارضایى‌هایى دارند. اعتراضهایى میکنند، حرفهایى میزنند. بر همه‌ى مسلمانها لازم است که اگر خود جزو آن معترضان نیستند، بدانند که این معترضان چه میگویند. ما درصددیم بدانیم که این معترضان چه میگویند. دو نکته را در اینجا حتماً باید عرض کنم و شما برادران و خواهران مسلمان بشنوید.

نکته‌ى اوّل این است که این اعتراضهایى که در سراسر ایران هست، بر خلاف آنچه که مطبوعات ما -که یکسره متأسّفانه مزدورند- و وسائل ارتباط جمعى ما میگویند، اینها یک اقلّیّت نیستند، اکثریّتند. در ایران هر حرکتى که علما بکنند، مردم دنبالشان هستند. علماى شیعه، مظهر توجّه‌ها و خواست‌ها و انگیزه‌هاى مردمند. شما مردمى که در این شهر زندگى میکنید، مانند ۳۵ میلیون مسلمان دیگرى که در این مملکت هستند، مقلّد هستید، تقلید میکنید. تقلید یعنى چه؟ یعنى پیروى از یک عالِم دین؛ این یک چیزى است که شناخت بافت زندگى ایرانى، آن را اثبات میکند. انسان ایرانى، بدون تقلید زندگى نمیکند؛ از چه ‌کسی تقلید میکند؟ تقلید از فلان روشنفکر؟ تقلید از فلان مهندس؟ تقلید از فلان سیاستمدار؟ ابدا! تقلید از عالِم و مرجع دینى و روحانى. اگر کسى بخواهد بداند که این حرکت، این قیام، این اعتراض، این سکوت -هرچه-، هر حادثه‌اى که در ایران وجود دارد، متعلّق به اقلّیّت است یا به اکثریّت، باید ببیند آیا علما در این حرکت هستند یا نیستند. در هر حرکتى که علما هستند، این حرکت مال اکثریّت مردم است؛ دلیلش هم این است که هر جا اینها یک پیغامى دادند، یک اعلامیّه‌اى دادند، یک دعوتى کردند، گروه‌هاى کثیر مردم به نداى اینها پاسخ گفتند و آنها را اجابت کردند. این چه حرفى است که بعضى میزنند و روزنامه‌ها تکرار میکنند و میگویند اینها یک اقلّیّت چند هزار نفرى هستند؟ این دروغ است. اینها یک اکثریّت چندین میلیون نفرى هستند؛ اینها مسلمان‌ها و شیعه‌ى این مملکتند؛ چه اقلّیّتى؟ مخالفینِ اینها اقلّیّتند؛ آن کسانى که اینها را و سخنانشان را تحمّل نمیتوانند بکنند اقلّیّتند؛ اینها اکثریّتند. این نکته‌ى اوّل.

نکته‌ى دوّم این است که به چه انگیزه‌ای این حرکت‌ها، این تظاهرها، این تجمّع‌ها، این منبر رفتن‌ها که علما، فضلا، مدرّسین، مراجع، علماى بزرگ، سخنرانى میکنند، بیانیه میدهند، حرف میزنند، به چه انگیزه‌اى این ‌همه انجام میگیرد؟ از خودشان باید بپرسید؛ خود آنها در بیانیه‌هایشان، در شعارهایشان، در گفته‌ها و نطق‌ها و سخنرانى‌هایشان این را براى ما روشن کرده‌اند؛ آنها میگویند در این مملکت باید اسلام باشد، در این مملکت باید قرآن حکومت کند، در این مملکت مردم باید اجازه داشته باشند که مسلمان باشند؛ همین. به کسى اجازه‌ى مسلمان ماندن داده نمیشود. تبلیغات و زرق و برقها و فحشاء زورکى و فساد اجبارى نمیگذارد مردم آن چنان که اسلام خواسته است بمانند. دخترها و پسرهاى ما را دارند در منجلاب فساد غرق میکنند؛ این کانالهاى تلویزیون، کانالهاى فساد است در داخل خانه‌هاى ما؛ این رمانهاى هیجان‌انگیز، این مطبوعات رنگین‌نامه‌ى نفرت‌انگیز، این تبلیغات دروغین، این مسائل تجمّل و آرایشى که مثل سیل دارد وارد این مملکت میشود، این مدهایى که آزادانه دارد بر گردن پسر و دختر ما تحمیل میشود، این زبانهاى حق‌گویى که هر روز بیش از روز قبل بسته میشود، این حرفهاى دروغى که به‌آسانى و مثل آب رواج داده میشود، اینها اجازه نمیدهند که انسان مسلمان بماند. «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند»؛(۶) پیرها و پیلها و پیل‌تَن‌ها را هم دارند میلغزانند، جوان ما که جاى خود دارد! همه‌ى حرف همین است؛ علما این را میگویند، مردم مسلمان این را میگویند؛ میگویند در این جامعه و مملکتى که نام مسلمان روى خود نهاده است، مردم باید مسلمان زندگى کنند، باید مقرّرات اسلامى اجرا بشود، باید آزادى باشد، باید اقتصادِ سالم باشد.

... در یک مجمعى جمع شدند، در یک مسجدى اجتماع کردند، به نام عالِم و مرجعى که او را خواستند شعار دادند؛ پاسخ شعار با گلوله داده شده! مردم در مقابل حرفی که میخواسته‌اند و سخنى که میخواسته‌اند ابراز بکنند هیچ تأمین جانى نداشتند؛ باز علما اعتراض کردند که چرا مردم را میکشید؟ و همین‌ طور مطلب تا امروز ادامه پیدا کرده؛ ماجرا این است. صحبتِ اخلالگرى نیست، صحبتِ «از خارج ایران آمده‌اى» نیست، صحبت اقلّیّتى نیست؛ این سخنِ مردمِ مسلمانِ این مملکت است. جوان و پیر و بازارى و دانشگاهى و روحانى و طلبه و واعظ و همه‌وهمه، حتّى کارمندان دولتى و نظامیان و غیر ذلک در این خواست عمومى در سراسر ایران همراه بوده‌اند؛ همه دنبال علما راه افتاده‌اند؛ هر کس نماز میخوانده، هر که روزه میگرفته، هر که حج میکرده، هر که از علما تقلید میکرده، در این راه با علما همراه و همگام و هم‌هدف بوده؛ حالا بعضى اقدام کرده‌اند، بعضى [هم] که اقدام نکرده‌اند دلشان با علما بوده؛ اینکه اقلّیّت نشد! کدام اقلّیّت؟

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، تو را سوگند میدهیم وضع گرفتارى مردم مسلمان را، این گره‌هاى کورى که جز به وسیله‌ى تدبیر مردمان خیرخواه و آگاه باز نمیشود و جز به همّت مسلمانان از میان نمیرود، به لطف و کرمت این گرفتاری‌ها را برطرف بگردان.
اعوذ بالله‌ من الشّیطان الرّجیم، بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ. مَلِکِ النّاسِ. اِلهِ النّاسِ. مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ. اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ. مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس.(۷) صدق الله‌ العلىّ العظیم.
 
۱) کینه
۲) بخش اعظم چیزی
۳) منسوب به فردوسی
۴) سوره‌ى کافرون «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: اى کافران! آنچه میپرستید نمیپرستم، و آنچه میپرستم شما نمیپرستید، و نه آنچه پرستیدید من میپرستم، و نه آنچه میپرستم شما میپرستید. دین شما براى خودتان، و دینِ من براى خودم.«
۵) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى ۳
۶) سعدی. گلستان، باب پنجم، حکایت ۱۷ (بگفت آنجا پری‌رویان نغزند / چو گل بسیار شد پیلان بلغزند)
۷) سوره‌ی ناس؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از شرّ وسوسه‌گر نهانى؛ آن کس که در سینه‌هاى مردم وسوسه میکند، چه از جنّ و [چه از] انس.»